آینه جادو

تاملات یک دانشجوی مدیریت رسانه

آینه جادو

تاملات یک دانشجوی مدیریت رسانه

مشخصات بلاگ
آینه جادو

پرده‌ی سینما قاب آینه‌ی ضمیر خود ماست و بنابراین، از این پس رفته رفته جلوه‌های خودآگاهی ما در این آینه ظاهر خواهد شد و به محاکمات آن تحول فرهنگی که در باطن قوم ما رخ داده است خواهد پرداخت. آنچه را که باید اعتراف کرد این است که سایه‌ی منورالفکری قرن نوزدهم بر اذهان بسیاری از روشنفکران و هنرمندان ما حجابی ظلمانی است که اجازه نداده تا آنها بتوانند با «مردم» در سیر تکاملی انقلاب اسلامی همراهی کنند. آنها بدون درکی عمیق از تاریخ و ضرورت‌های آن سعی کرده‌اند که از قبول تقدیر تاریخی انقلاب استنکاف ورزند و لذا، چونان کبکی که سر در برف برده است، خود را نسبت به انقلاب اسلامی و آثار تاریخی و جهانی آن به غفلت زده‌اند و البته انتظاری هم نباید داشت که تحول فرهنگی آرمانی ما به توسط کسانی که اعتقادی به اصل آن ندارند بنیان نهاده شود؛ دوران ظهور هنرمندان نسل انقلاب از این پس فراخواهد رسید و هنر انقلاب برای انجام وظیفه‌ی تاریخی خویش آماده خواهد شد.

اشاره: 

سید حمید مولانا در ششم اسفند ۱۳۱۵ در تبریز و در خانواده‌ای روحانی و علمی متولد شد.

وی ۱۰ سال نخست زندگی را در تبریز سپری کرد که مصادف بود با جنگ جهانی دوم و ورود متفقین و روس‌ها به ایران.

مولانا کلاس چهارم و پنجم ابتدایی را در دبستان تعلیمات اسلامی رضوی که نزدیک خیابان شاپور قدیم بود گذراند. دوره متوسطه را ابتدا در دبیرستان تعلیمات جعفری و از کلاس دهم تا دوازدهم که دیپلم گرفت، در دبیرستان مروی تحصیل کرد.

آغاز فعالیت مطبوعاتی مولانا کار در نشریه دانش‌آموز بود و پس از پایان تحصیلات متوسطه به دانشگاه تهران برای تحصیل در رشته اقتصاد راه می‌یابد.

در همان ایام از روزنامه کیهان پیشنهاد سردبیری نشریه کیهان‌فرهنگی را که تازه تاسیس شده بود، به وی می‌دهند و یک سال مسئولیت آن را بر عهده داشت و بعد به روزنامه کیهان انتقال می‌یابد و مسئول صفحه اقتصادی آن روزنامه می‌شود.

مولانا در سال ۱۳۳۷ از دانشگاه نورت وسترن شیکاگو بورس تحصیلی دریافت کرد و به آمریکا رفت و تا سال ۱۳۴۲ که در آنجا بود لیسانس(اقتصاد)، فوق‌لیسانس(ارتباطات بین‌الملل) و دکترایش(علوم سیاسی و روابط بین‌الملل) را گرفت و بعد از پایان دوره دکترا بلافاصله به ایران برگشت.

پس از مراجعت به ایران، دکتر مصباح‌زاده که آن زمان مدیر مسؤول کیهان بود، از وی خواست سردبیر کیهان شود. این سردبیری بیش از ۳ تا ۴ ماه طول نکشید. سال ۱۳۴۳ وی دوباره به آمریکا رفت و تا پیروزی انقلاب اسلامی در آنجا ماند.

حمید مولانا یکی از پیشکسوتان و چهره‌های برجسته در رشته‌های روابط بین‌الملل و ارتباطات در سطح جهان است و به مدت ۵۰ سال در آمریکا، اروپا و بسیاری از دانشگاه‌های مهم دنیا به تدریس و تحقیق مشغول بوده است.

وی چند سال پیش به عنوان چهره ماندگار کشور انتخاب شد. مولانا بنیانگذار و موسس اولین و قدیمی‌ترین برنامه آموزشی و پژوهشی ارتباطات جهانی در دانشگاه‌های آمریکا است.

  مولانا بیش از ۳۰ کتاب نوشته که برخی از آنها به زبان‌های مختلف ترجمه شده که شامل حوزه‌های آمریکا و غرب‌شناسی، اسلام‌شناسی، دیپلماسی و روابط بین‌الملل است.

وی مشاور چندین سازمان بین‌المللی از جمله سازمان ملل و یونسکو بوده است. چند سال قبل در مراسم تجلیلی که از وی و آثار علمی‌اش از طرف استادان روابط بین‌الملل در آمریکا صورت گرفت، به عنوان استاد ممتاز و ارشد انجمن مطالعات بین‌المللی که سازمان علمی استادان و پژوهشگران این رشته در سطح جهانی است، انتخاب شد.

او همچنین به مدت چند سال رییس انجمن بین‌المللی پژوهش در علوم ارتباطات بوده و سمت افتخاری این آکادمی علمی را که متشکل از استادان و محققین این رشته در سطح بین‌المللی می‌باشد، دارا است.

حمید مولانا در رشته ارتباطات تنها ایرانی با بالاترین درجه آکادمیک این رشته است و سال‌هاست در رسانه‌ها او را با پیشوند پروفسور معرفی می‌کنند.

وی در سال ۱۳۸۷ از طرف رئیس‌جمهور وقت - محمود احمدی نژاد - به سمت مشاور رئیس‌جمهور برگزیده شد.

حمید مولانا کتابی دارد به نام گذر از نوگرایی که در آن به نسبت میان ارتباطات و توسعه در مکاتب مختلف پرداخته است در ادامه خلاصه این کتاب خدمت شما تقدیم می شود. 


مقدمه

·        امروز به ندرت می توان شاهد یک مشکل عملی اقتصادی، اجتماعی و یا سیاسی در جهان ر وبه توسعه بود و آن مشکل را تا حدودی در مناطق صنعتی سرمایه داری و یا سوسیالیستی ندید . امروز شاهد پدیده بی سابقه دگرگونی سراسری جوامع هستیم. ص5

·        هنگامی که توجه خود را از  توسعه   به  دگرگونی   معطوف می کنیم، باید دوباره مفهوم بین المللی و همچنین شیوه نهادینه شدن مطالعات مربوط به ارتباطات و توسعه را در این قلمرو تعریف کنیم  گسترش نقش ارتباطات در سطح جهانی یکی از عواملی است که می توانیم با توسل به آن، تلقی تازه خود را از ارتباطات و دگرگونی ترسیم کنیم. ص6

این کتاب سه مقوله به هم پیوسته را بررسی می کند:

·        از نظریه های ارتباطی و توسعه یک تحلیل منتقدانه و نظام پردازانه ارائه می کند. این تحلیل در یک بستر تاریخی صورت گرفته است.

·        برای ارائه نظریه م نتقدانه درباره دگرگونی اجتماعی، که از نوگرایی فراتر می رود، یک چهارچوب نوین مفهومی را به وجود می آورد.

·        نقش مثبت تکنولوژ های ارتباطی و اطلاعاتی را در تغییرات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مورد ارزیابی قرار می دهد.  ص7

فصل اول: توسعه، عرصه ای در جستجوی خویش

·        تا پیش از جنگ جهانی دوم، اصطلاح فراگیر  توسعه   که به روندهای گوناگونی چون  نوگرایی،  غربی شدن،  اروپایی شدن،  صنعتی شدن،  رشد اقتصادی، تغییر سیاسی،  فرایند تشکل ملل  و طیف وسیعی از تغییرات و فعالیت های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دلالت می گردد، به طرز گسترده ای در ادبیات این عرصه به کار نمیرفت. ص11

·        با این همه، پیش از بروز جنگ، طی مدتی بیش از پنجاه سال، رابطه میان ارتباطات  به مثابه یک فرایند اجتماعی  و ابزارهای ارتباطی به مثابه وسایل و تکنولوژی نوین عصر  در بستر پدیده های ویژه ای چون انقلاب، اصلاح، رشد اقتصادی، دموکراسی، بسیج سیاسی و همچنین در چهارچوب تلاش های آموزشی، سوادآموزی و فرهنگی مورد بررسی و پژوهش قرار میگرفت. مشخصه اصلی این دوران، وجود رابطه کاملاً آشکار میان یک تکنولوژی ارتباطی مفروض (رسانه) با یک هدف ویژه توسعه بود. ص11

 

نقطه عطف: نفی یا پذیرش؟

·        در قلمرو نظری و روبه پژوهش های توسعه که از دهه 1960 شروع و کاملاً تا دهه 1970 ادامه می یابد، دو گرایش قابل رویت است. نخستین گرایش نادیده گرفتن الگوهای متفاوت و رقیب در زمینه های توسعه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بود.  توسعه گرایان   این الگوهای رقیب را نادیده می انگاشتند  نادیده گرفتن تغییرات ناشی از توسعه در جمهوری خلق چین و کوبا تبلور این گرایش است. ص13

·        دومین گرایش که به اندازه گرایش اول دارای اهمیت بود، این بود که  گذر از جامعه سنتی   که پژوهشگران غربی مسائل اجتماعی، نوید آن را داده بودند، در کشورهایی چون پاکستان، ترکیه و ایران با مشکلاتی برخورد کرده بود. ص13

·        دهه بعد به دورانی تبدیل شد که در آن  سربازان توسعه   به مدافعان عدم توسعه   پیوستند و دست در دست با  آگاهی جویان  ، تعصب و جانبداری بیشتری را در زمینه معرفت شناختی به عرص های که از پیش دارای پیچیدگ یهای خاص خود بود، افزودند. این روند به بروز الگوها و نگرش های تازه انجامید و طیفی از نظریه وابستگی (در همه انواع آن)، تا الگوهای آزادی بخش و رهایی انسانی و همچنین نگرش های نئوکلاسیک به توسعه را، در برمی گرفت. ص14

معنی توسعه

·        روند نوگرایی آن گونه که از 1750 تا حدود 1917 در اروپا و آمریکای شمالی سپری شد، مشتمل بر الگوی کلاسیک توسعه اقتصادی و اجتماعی  سیاسی بود. توسعه اقتصادی که برحسب رشد تولید ملی تحلیل م یشد، در اروپای قرن نوزدهم جایگاه اصلی را در توسعه ملی به خود اختصاص داد. تا پیش از این مرحله، سوداگران به توسعه اقتصادی به مثابه هدف نمی نگریستند، از نظر آنان توسعه اقتصادی ابزار لازم ایجاد سیستم  دولت  ملت   بود و بالأخره هنگامی که هنجارهای پیشرفت و فعالیت برای دستیابی به کالاهای مصنوع مورد توجه قرار گرفت، اصل خردگرایی در تصمیم گیری های اقتصادی مطرح شد و موضوعات بیکاری، رکود تجاری، فقر و گرایش به توسعه امپریالیستی با طرح نظریه مالتوس در مورد جمعیت، جنبه عقلانی به خود گرفت. در نظریه  مالتوس   فقرا به خاطر فلاکت خود و اینکه صرفاً فرزندان بیشتری دارند، سرزنش می شوند. در قلمرو سیاسی هم مفاهیمی چون  آزادی و  برابری اهمیت شایانی کسب کرد و دمکراسی به همراه حکومت مبتنی بر نمایندگی، طرفداران زیادی یافت.  برابری   با توجه به حقوق ویژه و بنیادین مدنی، و همچنین با توجه به برابری در مقابل قانون، تعریف می شد. آزادی به مفهوم  فردگرایی   و  آزادی فردی   و یا به مفهوم  آزادی از کنترل حکومت   بود. ص16

این نمونه کلاسیک توسعه علاوه بر سایر موارد، مشتمل بر موارد زیر بود

1.            ناسیونالیسم و امپریالیسم

2.            انقلاب صنعتی و فنی

3.            رشد اقتصادی و ماتریالیسم

4.            دموکراسی و حقوق فردی

5.            سازمان های بوروکراتیک و خردگرا ص17

·        منتقدین الگوی کلاسیک توسعه، که برجست هترین آنها کارل مارکس و پیروانش بودند، با طرح تضادهای درونی این الگو، سقوط آنان را محتوم و این نوع توسعه را غیرممکن دانستند. آنها اعلام داشتند که در تاریخ بشریت پنج نوع رابطه اساسی در تولید وجود دارد: جامعه بدوی، دوران بردگی، فئودالیسم، سرمایه داری و سوسیالیسم به مثابه نخستین مرحله کمونیسم. شکل مالکیت ابزارها و وسایل تولید در این پنج مرحله، محور مشترک ماجرا را تشکیل می دهد. ص17

·        یکی از مهم ترین مشخصه های الگوی مارکسیستی توسعه، این استدلال است که ماهیت کنش های اقتصادی در مناطق استعماری به مسائلی وابسته است که در کشورهای توسعه یافته سرمایه داری در جریان است. این لنین بود که در تحلیل خود از بالاترین و آخرین مرحله سرمای هداری، پدیده امپریالیسم را دید. او چنین استدلال کرد که توسعه نابرابر اقتصادی و سیاسی سرمایه داری، در دوران امپریالیسم، مبنای انقلاب پرولتاریا را تشکیل خواهد داد و هر چه برای تولید یک کالا کار بیشتری صرف شود، ارزش قیمت آن کالا بیشتر خواهد بود. لنین معتقد بود :  ارزش، رابطه ای میان دو شخص است ... رابطه ای میان اشیاء را تغییر شکل داده است.ص17

·        منتقدین اخیر سرمایه داری، به ویژه نظریه پردازان مسئله وابستگی در دهه های 1960 و 1970 در چنین فضایی از الگوی مارکسیست  لنینیستی اقتصاد سیاسی، عدم توسعه را ناشی از وابستگی اقتصادی کشورهای غیر حاکم به کشورهای حاکم دانستند. ص17

·        نظریه های غربی مربوط به توسعه انسانی، چه نظریه های لیبرال دموکرات و چه نظریه های مارکسیستی، هر دو از یک فرض مشترک ناشی شدند و آن فرض این بود که توسعه جوامع مستلزم وجود سازمان جدید اقتصادی و اجتماعی است، تا جایگزین ساختار سنتی شود. این فرض که در اروپا و آمریکای شمالی با شدت اتخاذ شده و در میان نخبگان کشورهای صنعتی کاملاً درک نشده بود، علاوه بر سایر محورها در بردارنده مقولات ذیل بود: ص18

·        سکولاریسم فکری و شخصیتی، نوگرایی بر پایه یکی از الگوهای سرمایه داری، سوسیالیسم، لیبرالیسم یا کمونیسم  اصلاح یا انقلاب در بسیاری از موارد این توسعه متضمن  غربی شدن   و یا  اروپایی شدن   بود. در نخستین دهه های پس از جنگ و با افزایش محبوبیت  توسعه  ، توصیف قوم مدارانه اکثر جمعیت و جوامع جهان با استفاده از واژه هایی چون  عقب مانده و  غیرغربی   به تدریج منسوخ شد و جایگاه خود را به صفات محترمانه چون  توسعه نیافته   و یا  روبه توسعه داد. ص18

از نوگرایی تا وابستگی و فراسوی آن

توسعه به مثابه یک فرایند و یک مفهوم عام که بر چندین پدیده تکاملی و انقلابی دلالت می کند، از هنگام جنگ جهانی دوم برایتشریح این پدید هها، چهار حوزه موضوعی را به وجود آورده است:

1.       نوگرایی، ناسیونالیسم و توسعه سیاسی

2.       توسعه اقتصادی و گسترش تکنولوژی

3.       امپریالیسم و توسعه نیافتگی

4.       انقلاب، رهایی و دگرگونی انسانی ص18

1.       نوگرایی، ناسیونالیسم و توسعه سیاسی

·        نوگرایی، ناسیونالیسم و توسعه سیاسی، طی دهه های 1950 و 1960 نگرش های حاکم بر توسعه و حاکم بر روندهای شکل گیری ملل را تشکیل داده اند. این نگرش ها در میان محققان امور سیاسی، جامعه شناسان و روا نشناسان اجتماعی ایالات متحده آمریکا بیشتر حاکم بود. ص19

·        ادبیات قلمرو توسعه و نوگرایی بر آن بود تا میان توسعه سیاسی و اقتصادی تمایز قایل شود. نویسندگانی که در این زمینه قلم می زدند بر دموکراسی غربی، نهادسازی و مشارکت شهروندان تأکید میکردند. آنچه بر آن تأکید می شد مجاری رسمی نهادی سیاست و عمدتاً دموکراسی پارلمان بود. نظام چند حزبی، سکولاریسم فکری وحاکمیت نظام دولت  ملت به شدت مورد حمایت قرار می گرفت. روند نوگرایی و توسعه سیاسی شامل این موارد بود:

1.       تفکیک ساختاری را در نظام سیاسی افزایش داد.

2.       در برآورد و جذب نیروی سیاسی از معیار شهرت فاصله گرفت و به سوی معیار موفقیت حرکت کرد.

3.       دامنه مؤثر فعالیت سیاسی را گسترش داد.

4.       سکولاریسم و خردگرایی را افزایش داد. ص19

لرنر در تشریح حرکت جامعه از شکل سنتی به مرحله انتقالی گذار و سپس به شکل نو زندگی، سه تعریف عمده ارائه می کند.

1.       نوگرایی در کشورهای رو به توسعه باید از الگوی تاریخی توسعه غربی پیروی کند،

2.       تلقین یا همدلی  که یک جزء پویای روا نشناسی است  ، کلید نوگرایی به شمار می رود.

3.       رسانه های جمعی که حکم شاخص تغییر را دارند، روند نوگرایی را تسهیل می کنند. ص21

·        چنین وانمود می شود که الگوی غربی نوگرایی، یک الگوی جهانی است، زیرا مبتنی بر یک واقعیت تاریخی است و سکولاریسم فکری (بی تفاوتی در قبال مذهب و یا رد ملاحظات مذهبی) باید نظیر اروپا و ایالات متحده آمریکا دنبال شود ص21

·        بحث ناسیونالیسم در برابر جنبش جهانی سوسیالیسم نیز در ادبیات مربوط به توسعه مورد بررسی قرار گرفته است. تلاش هایی هم به عمل آمده است تا مارکسیسم را به ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم که اولی پیش شرط دوم است، مربوط سازد. در حالی که مارکس و انگلس عمدتاً از زاویه توسعه اقتصادی  سیاسی اروپای غربی به ناسیونالیسم می نگریستند، انقلاب های روسیه، چین و کوبا ابعاد تازه ای به موضوع ناسیونالیسم و جنبه ای سوسیالیستی جهان بخشید و باعث شد تا توجه پژوهشگران بی شماری در آن هنگام و در سا لهای بعد به این موضوع جلب شود. ص23

توسعه اقتصادی و گسترش تکنولوژی

·        دوران پس از جنگ جهانی دومن و به ویژه دهه های 1950 و 1960 ، از جنبه اقتصادی و تکنولوژیک دورانی بود که طی آن  توسعه   و  رشد اقتصادی   به لحاظ ارقام کلی مترداف بود. این چشم انداز امروز نیز هواداران خود را دارد. در این دیدگاه، هر نوع کمبود در توسعه ملی و یا دگرگونی اجتماعی، کمبود در منابع اقتصادی تلقی می شود. مکتب کلاسیک توسعه توجه خود را بر رشد اقتصادی متمرکز کرد. بازده اقتصادی به حجم نیروی کار، تأمین زمین، ذخیره سرمایه، میزان ادغام این عوامل تولید و سطح تکنولوژی وابسته بود. کارل مارکس در بحث پیرامون رشد اقتصادی مانند پیروان مکتب کلاسیک از همین عوامل پای های تولید نام م برد. اما وی افول سیستم سرمایه داری را ناشی از انقلاب اجتماعی میدانست و نه ناشی از رکودی که به خاطر تضادهای بنیادین سرمایه دارها و طبقات کارگری به وجود می آمد. ص23

·        در سال های نخستین پس از جنگ، استراتژی سرمایه گذاری مستقیم اقتصادی در کشورهای روبه توسعه، با هدف شتاب بخشیدن به رشد اقتصادی، رونق گرفت. گفته می شد که کمک اقتصادی از نظریه  بهره وری که مبتنی بر دو عامل بود، حمایت می کند: 1. جامعه و فرد دارای توان بالقوه تولید هستند و2. منابع خارجی برای بالفعل کردن این توان یک جزء ضروری است. ص23

·        در اواسط دهه ( 1960 )، بسیاری از اقتصاددانان، پژوهشگران علوم سیاسی، جامعه شناسان و انسان شناسان بی آنکه اهمیت آشکار موانع اقتصادی  سیاسی و همچنین کمبود نهادهای دولتی، حقوقی، اجتماعی و فرهنگی را ناچیز جلوه دهند، چنین استدلال کردند که نحوه متفکر مردم کشورهای روبه توسعه و فلسفه های فرهنگی و اجتماعی آنان ممکن است به توسعه، معنی دیگری بدهد و در عین حال نه تنها بر چشم اندازهای رشد اقتصادی، بلکه بر کل قلمرو و توسعه اجتماعی نیز تأثیرگذار باشد.و به این ترتیب بود که مفهوم توسعه از رشد اقتصادی و پیگیری نوآوری تکنولوژیک فراتر رفت و تغییر ساختاری به یک ضرورت رسمی تبدیل شد. ص24

امپریالیسم و توسعه نیافتگی

·        پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه از دهه 1970 ، موضوع توسعه در چهارچوب وسیعتر نظریه های امپریالیسم و توسعه نیافتگی مورد بحث قرار گرفت، این مباحث جنبه های مارکسیستی و غیرمارکسیستی را در برمیگرفت. از آنجایی که راه حل های سنتی در کشورهای روبه توسعه ناموفق مانده و از طرف دیگر وابستگی کشورهای کمتر توسعه یافته به مرکز جهان صنعتی توسعه یافته از طریق بحث ها مشخص شده بود، رویه های فکری و برنام هریزی دستخوش تغییر شد. ص26

·        نظریه های قدیمی مربوط به امپریالیسم در دو شکل مطرح میشوند: شکل سیاسی که تأکید اصلی خود را بر  سیاست معطوف به قدرت و  ژئوپولتیک   متمرکز می کند و شکل اقتصادی که عمدتاً بر عوامل اقتصادی و تحلیل طبقاتی تکیه میکند.  ص26

·        نگرش جدید به امپریالیسم، در برخورد با پدیده ها از یک روند چند جانبه سود می جوید و آن را به  استعمارنو،  امپریالیسم فرهنگی   و  توسعه نیافتگی مربوط می سازد ص28

·        دو تعریف عمده برای توسعه و امپریالیسم در دهه های 1950 و 1960 شکل گرفت. یکی از آنها مفهوم عام  استعمارنو   بود که توسط رهبران جهان سوم در اواسط دهه 1950 مطرح شد. این نظریه، استثمار غیرمستقیم کشورهای روبه توسعه و قلمروهای استعماری پیشین را، که از طریق روابط سیاسی و تجاری نابرابر اعمال می شد، محکوم می کرد نظریه دوم، که در مکتب فکری معتقد به  وابستگی   ریشه داشت، عمدتاً از سوی نویسندگان آمریکای لاتین ارائه شد. این نظریه چنین استدلال می کرد که  توسعه   و  توسعه نیافتگی   دو فرایند مستمر و در هم تنیده اند و به عبارت دیگر دو روی یک سکه به شمار می آیند. ص28

خصوصیات عام ادبیات امپریالیسم و توسعه نیافتگی

·        اول آنکه، این ادبیات بیشتر از جنبه اقتصادی به پدیده مورد نظر میپردازد و فقط پاره ای از مواقع به چهارچوب های سیاسی و اجتماعی توجه می کند.

·        دوم آنکه، علل  توسعه   و  توسعه نیافتگی   را بیشتر از مفهوم و تحلیل خود توسعه دنبال می کند.

·        سوم آنکه، به علل و جوانب  توسعه نیافتگی   از زاویه  عوامل خارجی می نگرد و به جای آنکه دیدگاه جهان سوم و مناطق توسعه نیافته را در بررسی در نظر بگیرد، از زاویه رقابت های جهان سرمایه داری و صنعتی به ماجرا می پردازد و

·        بالأخره چهارم آنکه کاربرد مفاهیمی چون  وابستگی   و روابط  مرکز  پیرامونی تا حدودی گنگ و کلی است. ص29

 

 انقلاب، رهایی و دگرگونی انسانی

·        علی رغم حمایت طرفداران، نظریه پردازان و برنامه ریزان نظریه های متعصبانه توسعه از نظریه های موجود، در دهه 1960 و اوایل دهه 1970 کاملاً روشن بود که فلسفه ها و استراتژی های طرح شده، به اهداف مورد نظر خود نرسیده اند و در مواردی نیز که این برنامه ها به اتمام رسیده اند، کارکردهای نامناسب آن از درون و برون نظام با انتقادات شدید مواجه شده بود. و این آغاز عصری بود که می توان آن را  موج نو   خواند. موج نو، فرایند وجریان مستمری از انتقاد، شورش، اعتراض، انقلاب، ارزیابی از خود و تکاپو برای نیل به راه حل های تازه بود. این موج در اواخر دهه 1970 به اوج خود رسید و در هر رویداد آن مقطع، خود را متجلی ساخت. ص30

موج نو :

·        از همه الگوهای رایج توسعه، چه مارکسیستی و چه لیبرالی، فاصله گرفت.

·        برخلاف نگرش های پیشین، پدیده تقسیم بندی های ژئویولتیک یا ملی و یا پدیده ویژة جهان سوم نیست،

·        حتی در کشورهای روبه توسعه و صنعتی شرق و غرب هم حامی دارد و به چشم می خورد.

·        ریشه هایش به نظریه های دگرگونی انسانی و اجتماعی باز می گردد، به نظریه هایی که انسانی تر، وحدت گراتر، اخلاقی تر و سنت گراترند، نظریه هایی که با بلوک بندی مخالفند و طرفدار اتکا به خودند. ص30

·        در نیمه دهه 1980 کاملاً مشخص بود که این چشم انداز نوظهور، که ما آن را وحدتگرا - رهایی بخش می نامیم، در حال کسب وجهه و محبوبیت است. این چشم انداز چنان هر دو الگوی مرسوم توسعه را   لیبرال  سرمایه دار   و  مارکسیست  سوسیالیست    به مواضع محافظه کارانه و دفاعی کشاند، که فقط خواستار حفظ وضع موجود شدند. ظهور این موج نو، دلایل فلسفی، نظری و عملی بسیاری دارد، اما دلایل ذیل عمده ترین آنها است: ص30

1.       طرح های لیبرالی  سرمایه داری توسعه، که دیدگاه مربوط به عقب ماندگی اجتماعی  اقتصادی، نابرابری و توسعه سیاسی را مطرح کرد و نوگرایی اقتصادی و صنعتی شدن سریع را پاسخ همه این معضلات شمرد، تقریباً در همه کشورهای جهان سوم و کشورهای روبه توسعه ناکام ماند. ص30

2.       الگوهای مارکسیستی  سوسیالیستی توسعه نیز اگرچه در بسیاری از مناطق به ویژه در جمهوری خلق چین موفق بودند، اما هم در سرزمین های خود و هم در راستای حل مشکلات توسعه جهان سوم، گرفتاری های متعدد خاص خود را به وجود آوردند. ص31

3.        علی رغم تضاد در دیدگا هها، هر دو الگوی توسعه  لیبرالی  سرمایه داری و مارکسیستی سوسیالیستی  یک نمونه واحد توسعه را مطرح می ساختند. هر دو دیدگاه در برخورد با توسعه عمدتاً جوانب مادی و اقتصادی را در نظر می گرفتند، متغیرها به لحاظ ماهیت اساساً اجتماعی  اقتصادی بودند و بالأخره تفاوت در ارزیابی ناچیز بود.ص31

4.       نظریه  وابستگی در همه شکل های خود، نظیر تحلیل های سوسیال دمکراتها از توسعه (تحلیل های گونارمیردال و رابرت مک نامارا) شکل تازه ای از توسعه نبود. این نظریه در واقع آمیزه ای از انتقاداتی بود که از سوی نگرش های ارتدوکسی مطرح شده بود. ص31

5.       وقتی ناامیدی اوج گرفت، بسیاری از نویسندگان، تحلیلگران، متفکران و سیاست پردازان، ریشه این ناکامی را در فرضیه های غیرقابل توجیهی یافتند که در ارتباط با توسعه به الگوی حاکم تبدیل شده و حکم نمونه برتر را در بررسی دگرگونی های اجتماعی یافته بودند. عمده ترین نقایص این الگوها، قوم گرایی، زیست شناسی گرایی و عدم پایبندی به تحولات تاریخی بود. ص31

·        می توان گفت که مرحله ای که از اواخر دهه 1960 آغاز شد و تا اواسط دهه 1970 ادامه یافت، مرحله عذرخواهی وبازنگری بوده است. ص32

·         در یک مصاحبه از لرنر پرسیده شد که آیا به هیچ برداشت تازه ای در مورد نظریه نوگرایی اش رسیده و آیا بروز تغییر در این الگو را امکان پذیر می داند یا خیر، وی پاسخ داد: مهم ترین تغییری که می خواهم بدهم، این است که دیگر این فرایند را نوگرایی نخوانم و آن را تغییر بنامم و در عین حال مایلم به جای آنکه فاکتورها را شاخص های نوگرایی بنامم، نام آنها را  تمایل طبیعی برای تغییر و یا  آمادگی داشتن برای امتحان چیزهای جدید بگذارم. اما لرنر مشخص نمی کند که این تغییر به کدام سو باید برود و منظور او از  چیزهای جدید چیست؟ ص32

·        بالأخره برخی از رویدادهای جهانی به موج انتقاد علیه الگوهای سنتی توسعه دامن زدند و شرایطی را پدید آوردند که به رد این الگوها کمک کرد، الگوهایی که حکم معیارهای پایدار و واقعی به خود گرفته بودند. ابتدا ناسیونالیسم نوین به دردسر افتاد و رهبران پرشور و سرسخت نظیر محمد مصدق (ایران)، جمال عبدالناصر (مصر) و سوکارنو (اندونزی) دربرخورد با برخی از مسائل مهم توسعه چه در سطح داخلی و چه در سطح خارجی ناموفق ماندند.  لیبرال دمکراسی ،  سوسیالیسم مردمی و دموکراسی هدایت شده   که شعارهای آنان بودند، هم برای پیرامون آنها و هم برای مردم در سطح عمومی، ناامید کننده از آب در آمدند. ص33

·         دیگر آنکه جنبش غیرمتعهدها به رهبری گاندی (هند) و تیتو (یوگسلاوی) و همچنین تحریم نفتی 1973 و پیامد بحران زای آن نشان داد که اگر این پدیده ها در کنار یکدیگر عمل می کردند، می توانستند برای کشورهای کمتر توسعه یافته، یک قدرت مانور را در راستای تعیین  قوانین بازی در سطح بین المللی فراهم سازند. افزون بر این، مشکلات اوج گیرنده اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در کشورهای صنعتی به همراه بهبود وضعیت بهداشت عمومی و تنظیم خانواده و همچنین سایر پیشرفت های ناشی از توسعه در جمهوری خلق چین، برای برنامه ریزان توسعه، راه حل ها و امکانات تازه ای را نشان داد. ص33

·        بالأخره درک بوم شناسانه و محیطی از مخاطرات تکنولوژی صنعتی برای سلامت انسان و توزان محیط، به بروز تفکری انجامید که کاهش سرعت مسابقه تکنولوژی صنعتی را بیش از پیش ممکن ساخت. به علاوه، افزایش فشارهای ناشی از جمعیت نیز، بحث را از تکیه صرف بر رشد اقتصادی جدا ساخت و دروازه را بر روی اهداف عام تر گشود و آن کیفیت زندگی بود. ص33

·        قطعاً نفوذ فزاینده مذهب یکی از مهم ترین تحولات اخیر است، امری که انقلاب اسلامی ایران و بازخیزش اسلام به مثابه یک نیر وی انقلابی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن را آشکار ساخت.ص33

·        طی دهه های 1970 و 1980 مکاتب مختلف فکری، مناطق جغرافیایی و شخصی تهای گوناگون سهم خود را برای تعریف مفهوم تازه توسعه ادا کردند. پاسخ مبتنی بر اسلام آیت الله روح الله خمینی،  شاگرد ایشان مرتضی مطهری و جامعه شناس ایرانی علی شریعتی اندیشه های نویسندگان آمریکای لاتین نظیر پائولو فریره و گوستاو گوتیرز مرینو) و مبارز آفریقایی فرانتس فانون ژولیوس نایرره ودیگران از این جمله بودند. قطعاً جمعی از این متفکران این مکتب نوظهور توسعه که ما آن را  وحدت گرا  رهای یبخش  می نامیم، عمده ترین سهم را داشته اند. ص33

·        مفهوم تازه توسعه نه تنها بر ارزش های سنتی و فرهنگی تأکید می ورزد، بلکه بر اتکای به خود، ابتکارات مردمی، ایدئولوژی خودی و استقلال از لیبرالیسم و مارکسیسم سنتی نیز صحه می گذارد. ص34

·        قطعاًبی نظیرترین، منتقدانه ترین و بنیاد یترین جنبه های این الگوی نوظهور توسعه ماهیت وحد تگرا  رهایی بخش و معنوی آن است. از آنجایی که این الگو مرزهای اگزیستانسیالیسم و انسان گرایی سکولاریستی را پشت سر میگذارد، تا آنجا که به خدا، انسان و طبیعت مربوط می شود، در قبال تحول انسانی از دیدگاهی همه جانبه و همگرا برخوردار است و در عین حال به لحاظ مذهبی و معنوی نیز از یک کیفیت قوی بهره مند است ص35

·        توسعه در این چهارچوب پدید های گسترده تر از سازه های صرف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است. تعریف توسعه در این چهارچوب  اگر بتوان در نخستین گام آ ن را پذیرفت  از این قرار است: توسعه گستره کل فرایندها و ابزارهایی است که یک نظام اجتماعی با استفاده از آن به طریقی از شرایط زیستی خود که عموماً رضایت بخش نیست، فاصله می گیرد و به سوی شرایطی که از نظر انسانی مطلو بتر به نظر می رسد، به حرکت در می آید. ص35

برخی از ویژگی های عمده این نگره را می توان به شرح ذیل خلاصه کرد:

·        یگانگی خدا، انسان و طبیعت. جهان بینی وحدت گرا و یکتاپرستانه آن.

·        اهمیت اخلاقیات، بدیعیات (زیبایی شناسی) و معنویات.

·        ابعاد رهایی، انقلاب انسانی و حذف ستمگری.

·        برتری نظام های ارزشی و فرهنگی بر متغیرهای سیاسی و اقتصادی.ص35

·        تأکید بر ارتباطات به مثابه یک فرایند همگرا و بر بحث ابزارهای ارتباطی که وسایل نیل به نوآوری های تکنولوژیک، مدیریت و کنترل ماهرانه امور هستند

·         پایبندی و وفاداری به مفاهیم فردی، اجتماعی و جهانی، به جای تحلیل مبتنی بر دولت  ملت.

·        ضدبلوک، خود اتکا و مستقل در توسعه با تأکید بر توان بالقوه منابع داخی.

·        همگرایی و ادغام نظام مدرن و سنتی با دیدگاه غیرخطی در قبال توسعه.

·        مشارکت مردمی در برنام هریزی و اجرای توسعه با اتکا به خود و با تأکید بر استراتژی توسعه از پایین به بالا و نه از بالا به پایین.

·        نفی سرمایه داری و سوسیالیسم دولتی انحصارگر به نفع آلترناتیو نظام های بومی سیاسی  اقتصادی. ص36

 

فصل دوم: فراسوی توسعه گرایی، چهارچوب تحلیل

ارتباطات، تغییر و تکامل جامعه

·        اگرچه محققان ارتباطات برای دستیابی به یک تعریف واحد و مورد قبول جهانی تلاش های زیادی کرده اند، اما این تلاش ها موفقیت آمیر نبوده است. نویسندگان این حوزه بر ابعاد گوناگون ارتباطات در آثار خویش تأکید ورزیده اند. ص40

·        در رویارویی با دیدگاه های سنتی و مرسوم ارتباطی می توانیم از دوران  عصر ارتباطات   نام ببریم، دور های که در آن به ارتباطات فردی،گروهی، ملی و بین المللی نه تنها از جنبه تحول سخت افزارها و نرم افزارها، بلکه از جنبه مهم تر تحولات رفتاری و اجتماعی هم نگریسته شده است. بنابراین، در اینجا بر ارتباطات به مثابه یک فرایند و نه به مثابه یک ابزار تأکید می شود. ص41

·        افزون بر این، نیاز دیگری هم احساس می شود و آن نیاز این است که تأکید صرف بر منبع و محتوای پیام ها، باید تأکید بر فرایند توزیع پیام ها را نیز در برگیرد. بنابراین، ارتباطات در این چهارچوب به مفهوم کنش متقابل اجتماعی از طریق پیام ها در هر دو شکل تکنولوژیک و انسانی است. لذا کنش ارتباطی در سطوح اجتماعی، ملی و بین المللی را می توان چنین تعریف کرد:

1. چه کسی تولید می کند؟ 2. چه کسی توزیع می کند؟ 3. چه چیز را؟ 4. برای چه کسی؟ 5. در کدام مجاری؟ 6. تحت چه شرایطی (از نظر ارزشی)؟ 7. با چه قصدی (منظور)؟ 8. در کدام اقتصاد سیاسی؟ و 9. با چه اثراتی؟ ص41

·        مباحث دهه 1970 و 1980 روشن ساخته است که :

1.       ارتباطات اگرچه حیاتی است، اما برخلاف آنچه ابتدا تصور می شد، بخش بسیار پیچید هتر توسعه را تشکیل م یدهد ونمی توان آن را از بستر فرهنگی و اجتماعی آن خارج ساخت.

2.       توسعه هنوز یک مفهوم مبهم است که کماکان فاقد ارزش های جهانی و بیشتر دارای ارزش های فرهن گگرا است. در نتیجه هر نوع بحث درباره ارتباطات و توسعه باید با موضوع نظام های ارزشی آغاز شود: منظور از توسعه چیست، برای چه و برای چه کسی؟ ص42

 

فصل سوم: نظریه ها و نگرش های متفاوت درقبال ارتباطات و توسعه

·        در پی گیری تحولات مربوط به ارتباطات و توسعه می توان به سه مقوله از آثار و دیدگاه هایی که از دهه 1950 بر این حوزه حاکم بوده اند، اشاره کرد. ص47

1.     اولین نگرشی که در دو دهه 1950 و 1960 حاکم بوده است به ارتباطات و توسعه از جنبه رابطه علت و معلولی می نگرد. این دیدگاه رابطه مؤلف ههای ارتباطی و کل فرایند توسعه را برپایه روابط علیتی مپیبیند. مشخصه این دیدگاه بحث برسر این مسئله است که کدامیک (ارتباطات یا توسعه) اول به وجود می آیند و کدامیک سبب پیدایش دیگری است:ارتباطات پیش شرط توسعه است یا توسعه بر ارتباطات مقدم است ص47

2.     دومین نگرش عمدتاً به موضوعی می پردازد که می توان آن را تحلیل  هزینه  فایده  و یا سودگرایی خواند. در این دیدگاه، نقش یک رسانه خاص یا یک استراتژی ارتباطی در خدمت توسعه و تغییر اجتماعی، پایه نگرش همه جانبه است. ص47

3.     سومین نگرش موجود با تحلیل زیرساختها سرو کار دارد. اقتصاد سیاسی، هویت فرهنگی و نظام های ارزشی از طریق بررسی نظام های موجود ارتباطی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به ارتباطات و توسعه ربط داده میشوند. بررسی این نظام ها در سطوح ملی، بین المللی و جهانی صورت می گیرد.ص47

نگرش های علیتی به ارتباطات و توسعه

·        نگرشی لیبرالی  علیتی به ارتباطات و توسعه، به دلیل قوم مداری و کمک به گسترش نظام جهانی سرمایه داری، مورد انتقادقرار گرفت. افزون بر این، این نوع آثار به سبب تأکید بر میراث اقتصادی و تاریخی استعماری که به لحاظ فرهنگی و اقتصادی به عدم توازن جریان  مرکز به پیرامون   کمک می کند، همواره مورد انتقاد بوده اند.الگوی علیتی لرنر بر توالی تحولات نهادی استوار است، تحولاتی که به  رشد خودتوان و نوگرایی منجر می شود. ص48

·        لرنر چنین نتیجه می گیرد که رشد در هریک از این قلمروها که به ترتیب فهرست شده اند(شهرنشینی، سوادآموزی، گسترش رسانه های جمعی، درآمد سرانه بیشتر و مشارکت سیاسی)، رشد سایر قلمروها را تحریکمی کند و این فرایند، جامعه را به سوی نوگرایی می راند. ص48

·         لرنر معتقد است جامعه باید حس تلقین کردن را افزایش دهد. از نظرلرنر، تلقین نوعی قدرت تصور است، به طوری که فرد این تصور را داشته باشد که میتواند در جایگاه اجتماعی خود تغییرات مثبت و مهم پدید آورد.

·        از دیدگاه  لرنر   این قوه تصور باعث حرکت به سوی نوگرایی میشود. لرنر در توضیح پیشروی انفرادی از مرحله سنتی به مرحله گذار و سپس ورود به مرحله نوین زندگی می گوید:

1.       نوگرایی در جوامع روبه توسعه از الگوی تاریخی توسعه غربی پیروی خواهد کرد.

2.       . تحرکات فیزیکی، اجتماعی و روان شناسانه که خود را در مفهوم  تلقین   نشان می دهند، عوامل کلیدی نوگرایی به شمارمی آیند.

3.       تمام این فرایند از طریق رسانه های همگانی که حکم کارگزار و شاخص تغییر را دارند، تسهیل میشود.

·        مک کللند در پژوهش خود تلاش کرد تا میزان انگیزه دستیابی به موفقیت را در مقاطع گوناگون تاریخی در کشورهای مختلف بررسی کند و آن را به رشد اقتصادی آن کشورهامربوط سازد. ص 48

·        از نظر مک کللند نیاز دستیابی به موفقیت  که وی آن را در ارتباط با افزایش تعداد مدیران اقتصادی می داند  نه تنها در کشورهای سرمایه داری غربی، بلکه در نظا مهایی که اقتصاد تحت کنترل و حمایت دولت است نیز پیش شرط رشداقتصادی است. به این ترتیب،  ارتباطات و  اجتماعی شدن   هر دو در مراحل نخستین زندگی نقشی اساسی ایفا میکنند. ص49

·        اورت هیگن که از نظریه پردازان الگوهای علیتی است با مک کللند هم عقیده است. هیگن نیز رشد اقتصادی و اجتماعی رامحصول انگیزه های شخصی و روان شناسانه دانسته و این رشد را در ارتباط با الگوهای ارتباطی و اجتماعی دوران کودکی می داند. در عین حال، این دو نظریه پرداز در این نکته هم عقیده اند که تغییر انگیزه ها و ارزش ها در دوران بزرگسالی نیزامکان پذیر است. اما از دیدگاه الگوی هیگن، جامعه سنتی یک نظام پایدار و متوازن است که به آسانی تغییر نمی کند. ص49

·        الگوهای علیتی ارتباطات و توسعه، چه در سطح خرد و چه در سطح کلان، جز در نظریه های انقلابی مربوط به دگرگونی اجتماعی، در سایر نظریه های مارکسیستی و غیرمارکسیستی جنبه غالب را دارند. با این همه تفاوت در اینجا است که برای نظریه های انقلابی غیر  وبری   تغییر اساسی قدرت و شخصیت نه اساساً از الگوهای اولیه اجتماعی شدن، بلکه فرایند مستمر خود  کنش   ناشی می شود. آنچه باعث تغییر شخصیت می شود، روحیه انقلابی، نظام اعتقادی و کنش در عام تری شکل آن است.ص49

نگرش ها سودگرا / هزینه  فایده، به توسعه و ارتباطات

·        دیدگاه سودگرا و یا هزینه  فایده، که از اوان حاضر پدید آمد و در دهه 1940 گسترش یافت و سپس از محبوبیت برخوردارشد، رابطه میان تکنولوژی ارتباطات و سیاست های توسعه را بررسی می کند. این دیدگاه بیشتر از آن که یک دیدگاه نظری باشد،عملی است و تلاش میکند تا رابطه هزینه سرمایه گذاری در تکنولوژی برای توسعه را با سودی که از این سرمایه گذاری حاصلمی شود، بررسی کند. ص50

·        جایگاه ارتباطات در توسعه، طی سال ها برای پاسخگویی به مسائلی مانند خود توسعه، وضعیت جغرافیایی، وضعیتموجود تکنولوژی ارتباطی همواره دچار تغییر و تحول بوده است. دومین مجموعه نگرش ها، به توسعه و ارتباطات حاوی مضمون های متفاوتی است که جایگاه خود را در ادبیات این قلمرو گشوده است. این مضمون ها را م یتوان به این شکل طبقه بندی کرد:

1.       الگوهای اشاعه

2.       نظریه های بسج

3.       برآورد تکنولوژی و نظریه های انتقال

4.       نگرش های ارتباطی و توسعه

5.       نظریه ها و تحلیل های نظام های عمومی ص50

·        از دیدگاه راجرز، دگرگونی اجتماعی  فرایندی، که نظام اجتماعی در آن دچار تغییرات ساختاری و کارکردی می شود  یا یک تغییر قریب الوقوع (در اثر محرک های درون نظام اجتماعی) و یا یک تغییر برخوردیاست (در اثر محر کهای خارج از نظام اجتماعی). می توان این فرایند را به سه مرحله پیاپی تقسیم کرد:

1.        ابداع یا اختراع، که فرایند آمدن و گسترش یافتن اید هها است.

2.       اشاعه، که فرایند انتقال این اید هها به اعضای یک جامعه مفروض است.

3.       پیامدها  ، و آن تغیراتی است که در اثر انطباق و یا طرح نوآوریها در درون نظام اجتماعی به وجود می آید. ص51

·        بنابراین  راجرز و همکارانش در میان گروهی از محققان اجتماعی قرار می گیرند که معتقدند تغییر اجتماعی (ودر اینجا کل فرایند توسعه) به مثابه یک روند ارتباطی بهتر قابل درک است: تغییر اجتماعی، ناشی از ارتباط است و پژوه شهای متمرکز براشاعه، موضوع فرعی پژوهش های ارتباطی اند. پژوهش هایی که به انتقال ایده ها می پردازند. ص51

·        جامعه شناسی رشته دیگری بود که پژوهش های اشاعه محور در چهارچوب آن صورت گرفت. به عنوان نمونه  گابریل تورد جامعه شناس فرانسوی در اوایل این قرن در زمره نخستین افرادی بود که اتخاذ ایده تازهبر مبنای منحنی  اس (S)را داد: ابتدا بخش کوچکی از افراد نوآوری را میپذیرند، این پذیرش سپس شتاب گرفته و هنگامیکه نهایتاً آخرین اعضای نظام به پذیرش نوآوری می پردازند، کاهش مییابد ص51

·        پژوهشگر دیگری به نام خوان دیاز بوردناو با انتقاد از الگوی سنتی اشاعه و کاربرد آن در آمریکایلاتین، خواستار ترکیب الگوی کلاسیک اشاعه با نظریه بصیرت  پائولو فریره  شد. ص51

·        از دیدگاه فریره حذف تفکر  طی کردن مدارج در آموزش و ارتباطات و جایگزین ساختن یک آموزش مبتنی بر مشارکت رهای یبخش به جای آن، از محاوره و تبادل  فکار بیشتری برخوردار خواهد بود و ضمن آنکه بیشتر بر مخاطب متمرکز است، به ساختار اجتماعی محیط نیز اشراف بیشتری دارد. ص52

 

نگرش ساختارگرا به ارتباطات و توسعه

·        این نگرش که بر اقتصاد سیاسی و فرهنگ مبتنی است در برخورد با توسعه و ارتباطات به بررسی زیر ساخت های نظام ارتباطی جهانی می پردازند، تا از این طریق روشن سازد که آیا این زیرساختها توسعه را در همه سطوح آن با مانع مواجه می سازند یااینکه موجب پیشرفت آن می شوند. مشخصه این نگرش، پار های از تحرکات ذیل است:

-         فراخوان برای نظم نوین بین المللی اقتصادی و بحث پیرامون نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات که از بررسی و نفدساختار نظام در سطح ملی و بین المللی دفاع می کند.به عنوان مثال، گزارش کمیسیون بین المللی پژوهش درباره مشکلات ارتباطات (کمیسیون مک براید) برای ایجاد برابری و تعادل در ساختارهای ارتباطی، خواهان تغییرات ساختاری شد. برطبق نظرهواداران نظم نوین، اگر قرار است توسعه به لحاظ اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پیشرفت کند، ایجاد این تعادل الزامیاست. نگرش ساختاری به ارتباطات و توسعه، ارتباطات را زیرساخت و پیش شرط رشد اقتصادی و بنابراین توسعه می داند.

-         گزارش کمیسیون مک براید ب همثابه یکی از عمده ترین اسنادی که به ارتباطات و توسعه از زاویه ساختاری مینگرد، نشان می دهد که برخی از کشورهای خاص توانسته اند از طریق مکانیسم بازار و یا از طریق برنامه ریزی دولتی، نرخ رشد ملی و سطح مادی زندگی و سطح آموزشی خود را ارتقا دهند و در زمینه های فرهنگی، علمی و تکنولوژیک به پیشرفت هایی نایل آیند. اینکشورها را از این جنبه می توان توسعه یافته نامید، اما با این همه، همه این دستاوردها به قیمت کسب برابری اجتماعی اقتصادی یا آزادی سیاسی فراهم نشده اند. گزارش مک براید خاطر نشان می سازد که امروز یک نگرش کلی تر به توسعه در حال شکل گیری است، نگرشی که به اصلاحات سیاسی و اجتماعی مشتمل بر دموکراتیزه کردن ارتباطات و گسترش مشارکت مردمدر تصمیم گیری، بهای بیشتری می دهد. ص53

·        دیدگاه ساختارگرا یا تحلیل زیرساخت های ارتباطی و توسعه در قیاس با ادبیات موجود در زمینه نگرش های علیتی وسودگرا، تازه تر است. این نگرش نه تنها دیدگاه سنتی اقتصاد سیاسی ارتباطی را پوشش می دهد، بلکه پاره ای از آثار خوب را که در سطوح ملی و بین المللی ابعاد اجتماعی  فرهنگی، نظام های ارتباطی را بررسی کرده اند، در برمی گیرد. نظریه پردازان اینقلمرو که ب هخوبی از اقتصادی، علوم سیاسی و جامعه شناسی مایه می گیرند و به مکاتب مختلف معرف تشناسی و روش شناسیتعلق دارند، همه در بررسی نظریه های ارتباطی و توسعه موضعی نقادانه داشته و بسیاری از آنها نیز از نظریه منتقدانه مکتب فرانکفورت استفاده میکنند. ص53

·        در سال 1971 پژوهش مولانا در زمینه ارتباطات بین المللی که یک دوره 120 ساله را  از سال 1850 به بعد  دربرمی گرفت، نشان داد که نیمی از مطالعات به ثبت رسیده  52 درصد  بین سا لهای 1960 تا 1969 نوشته شده اند. این پژوهش نشان داد که بررسی نقش وسایل ارتباط جمعی در توسعه ملی، به ویژه تا آنجایی که به کشورهای صنعتی مربوط می شود، به سطح قابل توجهی در توسعه رسیده و تقریباً سه برابر مطالعات بعد از دهه 1960 طی سی سال گذشته بوده است. ص54

·        مولانا در پژوهش خود نتیجه گرفت که عامل مداخله آمریکا بر پژوهش های بومی و ترجمه آثار خارجی شدیداً تأثیر گذاشته و همچنین منافع مداخله آمریکا دررویدادهای جهانی باعث افزایش مطالعات اکادمیک، تحول مطالعات و همچنین باعث تحول در روش شناسی شده است. ص55

·        شیلر با استفاده از داده هایی که مولانا از تحقیق پیرامون مطالعات آمریکایی ها به دست آورده است، به ذکر مثال پرداخته و در استفاده ازاصطلاحات  امپریالیسم فرهنگی و سلطه فرهنگی برای توصیف جهان سرمایه داری صنعتی و به ویژه درگیری آمریکا در نظام اقتصادی جهانی، هیچ تردیدی به خود را نمیدهد. وی می گوید امپریالیسم فرهنگی در درون یک نظام جهانی نضج می گیرد. ص55

·        این نظام همانند سیستمی است که  امانوئل والرشتین آن را چنین توصیف می کند:در درون این نظام یک بازار واحدوجوددارد، شرایط و نوع تولید در مرکز همین بازار تعیین میشود و سپس به اطراف تشعشع می کند بخش فرهنگی  ارتباطی جهانی نیز الزاماً در انطباق با نظام کلی، شکل میگیرد و آرمان ها و اهداف همان نظام عمومی را تسهیل می کند. ص55

·        هاملینک ترجیح می دهد که از اصطلاح  همتابی فرهنگی   به جای  امپریالیسم فرهنگی   استفاده کند. از دیدگاه امپریالیسم فرهنگی کلی ترین شکل مسئله است نه فقط شکلی که  همتابی فرهنگی   در آن به وقوع می پیوندد.  گسستگی   راه حل هاملینک است و این اصطلاح را وی از دیترسنگاس به عاریت گرفته است. هاملینک برای پیشبردموفقیت آمیز مسئله چنین استدلال می کند که  گسستگی   باید با مقاومت در برابر  همتای بیرونی   و با اتکا به  برابری درونی   و خوداتکایی   تلفیق شود. ص55

·        مفهوم  خود اتکایی، افکار افراد دیگری مانند ارماند ماتلارت را نیز، که در زمینه ساخت اقتصادی سیاسی اطلاعات تحقیق کرده، به خود مشغول کرده است.  خوداتکایی   از دیدگاه  ماتلارت   در بردارنده این موارد است: درک و تأیید شکست یک جنبه خاص توسعه، شناخت ارزش همبستگی، ایجاب تنوع فرهنگی و هویت، نفی تلقی ابزار گرایانه از تکنولوژی و فراخوان کشورهای روبه توسعه به ارزیابی دوباره طرح های رشد (اقتصادی) و تداخلهای منفی. ص55

·          ماتلارت در بررسی نظام های فراملی که در آن دولت  ملت های پیچیده حضور دارند، الگوهای تحمیلی توسعه به جهان سوم را مورد بررسی قرار می دهد. ازدیدگاه وی، هدف عمده نظم نوین جهانی اطلاعات و ارتباطات، باید ایجاد تعادل دوباره در جریان بین المللی اطلاعات باشد،جریانی که مشخصه آن تبادل نابرابر اطلاعات است. تحلیل ساختاری ارتباطات و توسعه، غیر از موضوع اقتصاد سیاسی اطلاعات به مجموعه ای از شاخ صهای فرهنگی واجتماعی مربوط به ارتباطات و جامعه نیز می پردازد. ص55

·        موضوع  نگرش ساختاری  ضمن اعتراف به اهمیت سطوح انفرادی و ارتباطات و تغییر  این است که تغییر ساختاریپیش شرط کسب موفقیت در اهداف توسعه است. ص56

الگوی ارتباطی و توسعه

·        با بررسی سمت گیری های متفاوت سیاسی  فلسفی و اجتماعی  اقتصادی که در طول تاریخ در قبال توسعه و ارتباطات وجودداشته است و پس از بررسی آثار گوناگون مربوط به رابطه ارتباطات و توسعه، اینک می توان سه الگوی اصلی را که از دهه1950 در کانون بحثهای آکادمیک، حرفه ای و در مرکز بحث های برنامه ریزی قرار داشته است، ارائه کرد:

1.       الگوهای لیبرالی  سوسیالیستی

2.       الگوهای مارکسیستی  سوسیالیستی

3.       الگوهای وحدت گرا  رهایی بخش ص56

الگوهای لیبرالی  سرمایه داری

·        الگوهای لیبرالی، نخستین مجموعه مسلط در الگوهای ارتباطی و توسعه اند. این الگوها کم و بیش بر مفهوم نوگرایی و نظام هایغربی اقتصادی سرمایه داری مبتنی هستند. الگوی لیبرالی عمدتاً از نظریه های اجتماعی  اقتصادی ماکس وبر ریشه میگیرد. آثاروبر به بروز نظریه های  پیوستگی   افرادی چون  مک کللند   و  هیگن   در زمینه  مدیریت اقتصادی   منجر شده است. ص56

·        این نظریه ها بر نقش نخبگان اقتصادی در توسعه تأکید می ورزند و به عناصر اطلاعات، علم و نوآوری توجه ویژ ه ای مبذول می دارند. ص56

·        الگوی حاکم لیبرالی  سرمایه داری توسعه، همان گونه که در ابتدا مورد بحث قرار گرفت، اساساً یک الگوی رشد است که از چهار عامل اصلی زیر تشکیل می شود.

1.       رشد اقتصادی از طریق صنعتی شدن، و شهرگرایی به موازات آن.

2.       تکنولوژی سرمایه بر که اساساً از کشورهای توسعه یافته وارد می شود.

3.       برنامه ریزی متمرکز عمدتاً از سوی کارشناسان مالی و اقتصادی به نحوی که راهنمای توسعه باشد و به آن شتاب دهد.

4.       طرح این موضوع که ریشه توسعه نیافتگی عمدتاً در خود کشورهای روبه توسعه است. ص57

·        نقش ارتباطات در این الگو آشکار است: انتقال تکنولوژی از کشورهای توسعه یافته صنعتی و آژانس ها و همچنین دامن زدن به نیاز برای دگرگونی از طریق ایجاد  فضای نوگراییدر میان ملل کمتر صنعتی و کمتر توسعه یافته. هم الگوهای ارتباطیا شاعه گرای کلاسیک و هم نظریه های ارتباطی سنتی هر دو در انطباق با این الگوی توسعه سطح کلان بودند.ص57

·        اگرچه دیدگاه های پای، لرنر، فری و پول در زمینه توسعه سیاسی و نوگرایی، تا حدودی با یکدیگر متفاوت است، اما همه آنهادر این نکته اتفاق نظر دارند که توسعه سیاسی با نوعی از دگرگونی در نظام سیاسی  معمولاً در اثر نوگرایی نظام از طریقارتباطات رخ م یدهد  سروکار دارد. از نظر  پول   توسعه سیاسی یک روند نوگرایی است که در آن وسایل ارتباط جمعی نقشاصلی را ایفا می کنند. وی خاطر نشان ساخت که همه کشورها در مرحله گذار با چهار مسئله در زمینه تصمیم گیری مواجه اند که باید آنها را حل کنند:

1.       چه میزان از منابع محدود آنها باید در زمینه وسایل ارتباط جمعی مصرف شود؟

2.       چه نقش هایی باید به بخ شهای عمومی و خصوصی محول شود؟

3.       آزادی باید تا چه حد اعمال شود؟

4.       سقف فرهنگی برون دهی رسانه ها چه حد است؟ ص59 و 60

·        روشن است که  پول   فقط از زاویه وسایل ارتباط جمعی و نهادهای رسمی نوین به موضوع توسعه سیاسی م ینگریست. و بهانواع دیگر امکانات ارتباطی مشتمل بر مجاری سنتی ارتباطی که در انقلاب اسلامی ایران به طور مؤثری از آنان استفاده شد،توجه چندانی نداشت.

·        باید خاطر نشان ساخت که الگوهای مبتنی بر ارتباطات و توسعه افرادی چون لرنر، مک کللند و هیگن  که در این فضای ا قتصادی مطرح شد  تحقق نمود اجتماعی خود را در آثار راجرز و  پول یافت. ص60

·        راجرز معتقد بود که نقش ارتباطات ایجاد مجاری انتقال اطلاعات مربوط به توسعه است و لذا چنین استدلال می کرد که از آنجایی که وسایل ارتباط جمعی در جوامع پیشرفته وجود دارد، کشورهای روبه توسعه هم باید این نظریه های زیرساختی را در جوامع خود در نظر بگیرند. پول برای ثقل روان شناسانه ابزارهای ارتباطی اهمیت بیشتری قائل بود از نظر وی فقط تغییراتی که در ساختار ناپیدای ارتباطات صورتمی گرفت، می توانست دیدگاه استفاده کنندگان از نظام ها را به سوی نوگرایی متمایل کند ص60

·        چندین پژوهش اثبات کرده اند که گمان لرنر مبنی بر گسترش تجربه رسانه ای از طریق ارتباطات تود های از نظر ایجاد تلقین(همدلی) با شکست مواجه میشود. به عنوان مثال هما نگونه که جیمز ان. ماسل در مورد تایلند وحمیدمولانا در مورد ایران نشان داده اند، نظام های ارتباطی این کشورها، به عنوان عامل سیاسی کردن جامعه، در بسیاری ازجوانب روند پیوستگی و پایداری فرهنگی را تقویت و سازگار کرد هاند. ص60

·        در حقیقت اگر  خبر  ، الگو و استراتژی انقلاب اسلامی در ایران بود، شناخت این مسئله که در جوامع که نتری چون ایران کنترل رسانه های نوین ارتباطی، کنترل سیاسی راتضمین نمی کند، نیز یک خبر بود. برای آنکه رسانه های نوین، مؤثر واقع شوند، باید خود را با نظام پیچیده مجاری سنتی ارتباطی تلفیق کنند. چه در توصیف رویدادهای گذشته و چه در زمینه پیش بینی آینده، مورد ایران به خوبی اهمیت شناخت وارزش نظام ارتباطی یک فرهنگ را در کلیت آن مشخص می سازد. ص60

·        همان گونه که تحلیل فوق الذکر نشان می دهد در چهارچوب گسترد ه تر الگوهای لیبرالی  سرمایه داری ارتباطات و توسعه، درتلاش هایی که برای تشریح نقش ارتباطات در توسعه صورت گرفته است، سه جنبه اصلی وجود دارد:

1.       نقش همبستگی رابطه متغیرهای ساده ای چون درآمد، سوادآموزی، شهرگرایی و شاخصه های توزیع رسانه ها.

2.       نقش روان شناسانه تلقین که تغییر در آن همان کسب نگر شها و ارزش های تازه در میان اعضای جامعه است.

3.       نقش خارجی اشاعه که در آن توسعه، نوعی از تغییر اجتماعی ب هحساب می آید و برای افزایش درآمد سرانه و ارتقای سطح زندگی از طریق شیوه های جدید تولید و سازمان های پیشرفته اجتماعی، عقاید به نظام اجتماعی ارائه می شوند. ص60

·        همه این نگرش ها در نظریه های روان شناسانه مربوط به تغییر، ریشه دارند. توسعه در این دیدگاه فرایند روشنگری فردی است، آمیزه ای از اصطلاحات در شخصیت که انسان های تازه ای به وجود می آورد. این نگر شها نوعی از تعصب قو ممدارانه غربی رانشان می دهد و در عین حال ابعاد نسبیت فرهنگی را نادیده می گیرد. این نگرش ها از دانش و آگاهی نسبت به فرهنگ، سنت وتاریخ بی بهره اند. ص61

الگوهای مارکسیستی  سوسیالیستی

·        الگوهای مارکسیستی  سوسیالیستی دومین مجموعه حاکم را در قلمرو موضوع ارتباطات و توسعه تشکیل می دهند. در این فرمون بندی ها، ارتباطات بخش لاینفک کل نظریه های سیاسی و عقیدتی و جزء اصلی فرایند توسعه است. ص61

·        الگوی مارکسیستی سوسیالیستی بر این مبانی استوار است: تحریک، سازمان، بسیج و انتقاد از خود به عنوان نقش اولیه و اساسی مجاری ارتباطی، وبه ویژه وسایل ارتباط جمعی. این الگو بر ارتباط بین فردی که گروهی به ویژه از طریق حزب سیاسی تأکید می کند و آن را پیش شرط طرح و اجرای برنامه ها، اهداف و استراتژی های توسعه می داند. ص61

·        دیدگاه مارکسیستی  سوسیالیستی معتقد بر جبر اقتصادی است. این الگو بر این باور است که مشارکت سیاسی به رشداقتصادی می انجامد. از این زاویه، رشد نقش رسانه ها، حاصل آگاهی، دگرگونی اجتماعی و انقلاب است. ص61

·         علیرغم اختلاف های سیاسی و عقیدتی، الگوهای  لیبرالی  سرمایه داری   و  مارکسیستی  سوسیالیستی   شباهت هایی هم با یکدیگر دارند. هر دوالگو بر رشد اقتصادی و ماده گرایی تأکید بسیار دارند، اما بر سر چگونگی دستیابی به آن اختلاف نظر دارند. می توان این جبرمادی را در نحوه برآورد کل توسعه بر مبنای تولید ناخالص ملی و سرانه دید. ص61

·         هر دوالگو به لحاظ ماهیت، سکولارند، علم را محور کلیدی توسعه می دانند و سمت گیری هر دو به سوی دولت  ملت است.ص61

·        هم مارکسیستها و هم غیرمارکسیست ها از معتقدان سرسخت نقش علیتی ارتباطات در توسعه اند. آنها ارتباطات رامجموعه ای از شکل بندی های عقیدتی میدانند، شکل بندی هایی که از الگوهای تولید مادی در جامعه پیروی میکنند و یکی ازعوامل پویایی این فرایند را تشکیل می دهند : 

·        رسانه های ارتباطی در الگوی لیبرالی  سرمایه داری  والدین   فرهنگ توده وارند، فرهنگ توده وار   فرزند  ارتباطات توده ای است و وسایل ارتباط توده ای از جامعه توده وار صنعتی و شهری زاده شده اند. ص61

الگوهای وحدت گرا  رهایی بخش

·        سومین مجموعه از الگوهایی که در دهه های 1970 و 1980 بروز کرد و اینک می رود تا نقش محوری را به خود اختصاص دهد، از بسیاری از جوانب در واکنش علیه الگوهای  لیبرالی  سرمایه داری و  مارکسیستی  سوسیالیستی   ظهور کرد. این نگرش که آن را الگوی وحدت گرا  رهایی بخش می نامیم، اساساً یک جنبش انقلابی، انسان گرا و معنوی است که بر کیفیت در برابر  کمیت تأکید می ورزد و خواستار برابری و توازن در نظام بین المللی است. ص62

·        اگرچه از این الگوی فراگیر، انواع گوناگونی وجود دارد و این تنوع به خاطر انطباق الگو با شرایط خاص فرهنگی و اجتماعی جوامع مختلف پدید آمده است، اما آثارموجود در این قلمرو همه بر ارتقای خودگردانی متمرکز است و از نظریه های مربوط به دگرگونی اجتماعی، انسانی، اخلاقی،سنت گرا، ضد بلو کبندی و خود اتکا مایه می گیرد. ص62

·        مفهوم عام فلسفی  وحدت گرایی را می توان تا زمان جهان بینی هایی که قرن ها قبل بروز کرده و حتی تا سرچشمه و مبدأ آن پی گیری کرد، همان گونه که کالوم مبدأ آن را در آغاز تمدن در بین النهرین نشان داد. سراولیور لاج دربارة وحدت گرایی می گوید: هر نظام فلسفی که تلاش می کند و این را وظیفه خود می داند که صراحت ذاتی و  یگانگی   همه برداشت ها و شعورهای حسی ظاهراً گوناگون را به قاعده در آورد، وحدت گرا است. هر نظامی که تلاش می کند تا پیچید گی های مادی و ذهنی هستی را  همه پدیده های عینی و ذهنی را  مظاهر تجلی یک حقیقت بنیادین نشان دهد، وحدت گرا است. ص62

·        فلسفة ناب وحدت گرا این دیدگاه سراپا مادی را به عنوان یک دیدگاه ناقص رد میکند زیرا این دیدگاه، پدیده های مادی وقابل مشاهده را تا سطح باورها ، نظام های فرهنگی و افکار و رفتارهای ناملموس تر که جوهره انسانی تاند، ارتقا می دهد. نگرش وحدت گرا  رهایی بخش به توسعه در مرحله بالاتری نسب به این نوع وحدت گرایی قرار دارد. بخش وحدت گرا  در الگوی وحدت گرا و رهایی بخش  به وحدت حیات اشاره می کند به پیوستگی متقابل همة اشیاء. ص63

·        مفهوم رهایی در این الگو تا حدودی با مفهوم آزاد شدن آنگونه که بعضی از پژوهشگران مثل پائولو فریره و دنیس گولتآن را به کار می برند، متفاوت است. آزاد شدن صرفاً به معنی کسب آزادی است و این مفهوم، با مفهوم آزادی در زمینه سیاسی،اقتصادی و اجتماعی آن همراه است. حال آنکه واژه ر هایی در اینجا به مفهوم آزاد شدن از الزامات و اسارت شخصی است،نوعی از رهایی که در درون فرد تحقق می یابد.ص63

·        حامیان این نگرش معتقدند که هم ارتباطات بین فردی و هم ارتباط درونفردی باید در کانون توجهات برنامهرریزان توسعهرقرار گیرد. آنها علاوه بر مجاری ارتباطی سنتی بر تکنولوژی نوین ارتباطی نیز تأکید می ورزند. حامیان این نگرش نه توسعهراقتصادی و سیاسی را مهم ترین هدف توسعه می دانند و نه آن را نفی می کنند، آنها صرفاً بر اهمیت و نه بر سلطه توسعه فرهنگی،اجتماعی و فردی تأکید دارند. افزون بر این، آنها همچنین برای رشد کیفی و چگونگی تحقق فرایندهای دگرگونی اهمیت قائلمی شوند. ص63

·        در آثار موجود در اروپا و آمریکا به اندیشمندان اصلی و استدلال کنندگان این الگوها که غالباً در جهان سوم، کشورهای اسلامی و همچنین در جوامع کوچکی از غرب حضور دارند، توجه چندانی نشده است. علت این بی توجهی تا حدودی به این مسئله باز می گردد که آثار این اندیشمندان به زبان های غیراروپایی منتشر می شده است. اما با این همه، بخش دیگری از این بی توجهی نیز به قوم مداری، فقدان اطلاعات و قدرناشناسی افراد دست اندرکار این حوزه مربوط می شود.ص64

·         برخوردالگوهای وحدت گرا  رهایی بخش با  توسعه   در چهارچوب ارز شهای ویژه فرهنگی صورت می گیرد. این نوع از برخورد به توسعه جهت خاصی می دهد و راه آن را می گیردرخورد الگوهای وحدت گرا  رهایی بخش در ارتباط با استراتژی هایی که سعی در تغییر ارزش ها و رفتارها دارند، این است که با در نظر گرفتن هسته متحد و وحد تگرای ارزش اجتماعی و همچنین با در نظر گرفتن جها نبینی خود به ارزیابی این استراتژی ها بپردازند تا پایگاه فرهنگی جامعه را حفظ کنندص64

·        از نظر این دیدگاه  برخلاف سایر دیدگاه ها  ارزش ها و مفاهیم موجود در ارتباطات، نخستین محرکه های حرکت به سوی دگرگونی اجتماعی است و هر ارتباطی در رابطه با چهار هدف، بر یک یا بیشتر از یک هدف تأثیر می گذارد:جامعه، فرد،  خرده فرهنگ ها و  نظام فرهنگی ارتباط در درون جامعه به افزایش پیوستگی اجتماعی می انجامد، راه تجارب و هنجارهای مشترک را می گشاید و به آموزش استمرار می بخشد حال آنکه ارتباط در برخورد با فرد، به همگرایی فرد کمک می کند و ناهنجاری را کاهش می دهد. ارتباطات قدرت را به خردهگروه ها تعمیم می دهد، به خدمت  اجتماعی کردن   در می آید و  اجماع فرهنگی   را یک دست کرده و آن را برای نظام فرهنگی حفظ می کند. ص65

·        الگوهای وحدت گرا  رهایی بخش مربوط به ارتباطات و توسعه معتقدند که آزادی بیان به سبب فرایند تدریجی همگن سازی فرهنگی به مخاطره افتاده است، از نظر این الگوها این فرایند در حقیقت فرآورده فرعی نظام های ارتباطی و حمل ونقل جهانی است. از نظر این الگوها، استراتژی های کنونی رشد، میزان آزادی فرهنگی را به حداقل رسانده اند. هنگامی که کشورها در معرض تهاجم فرهنگی قرار می گیرند، واقعیت را از دیدگاه به اصطلاح  مهاجمان  و نه در هیئت اصل آن می بینند.ص65

·        توسعه در دیدگاه وحدت گرا  رهای یبخش یک وحدت اجتماعی با شمول مطلق است. در این دیدگاه به جای آنکه بر  دولت  ملت   تأکید شود،  جامعه   مورد تأکید قرار می گیرد. به جای  ناسیونالیسم   بر  جهان گرایی موحدانه   تأکید می شود و  محاوره بر  تک گویی   رجحان دارد. این دیدگاه به جای از خود بیگانگی بر  رهایی   تأکید می ورزد. گرایش به توسعه اجتماعی در آفریقا، به جنبش الهیات رهای یبخش در آمریکای لاتین، گرایش به جریان های گوناگون مذهبی در اروپا و سایرکشورهای صنعتی و بالأخره آشکارترین این موارد، موج و نوین جنب شهای جهان اسلام که بر  امت اسلام   و جهان بینی خود تأکید می ورزد، همه از نمودهای مقوله سوم به شمار می آیند: دیدگاه های وحد تگرا  رهایی بخش. ص66

فصل چهارم: فرهنگ، جامعه و ارتباطات

·        در جهان نظریه پردازان وسایل ارتباط جمعی و به ویژه در دهه 1980 ، چندین مفهوم، موضوع و فرایند عمده توجهات را به خود جلب کرد. بخش وسیعی از ادبیات این حوزه،   به طور طبیعی این عناوین را به خود اختصاص میدهد: فرهنگ توده وار، وسایل ارتباط جمعی و جامعه، تمامیت فرهنگی، ارتباطات و سلطه فرهنگی و کثرت گرایی فرهنگی. ص69

تئوری سه گانه

·       
بی تردید یکی از سه مکتب فکری که در جهان غرب بیشتر مورد بحث قرار می گیرد، جامعه توده وار است. تشریح این موضوع از سوی محققان وسایل ارتباط جمعی و فرهنگ به ایجاد مثلث موسوم به تئوری سه گانه  انجامیده است  جامعه توده وار،وسایل ارتباط توده ای و فرهنگ توده وار اجزای این نظریه مشخص است . ص70


·


       جامعه  به یک نظام ارتباطی مبتنی بر واکنش مقابل میان افراد یا گروه ها اشاره دارد وفرهنگ بر الگوی ارزش ها، هنجارها، ایده ها و سایر نمادهایی که رفتار فرد را شکل می دهند، دلالت می کند ص 70

·         بر طبق نظرات طرفداران این نظریه، خاستگاه فرهنگ توده وار و یا فرهنگ عامه، یکی از نتایج این فرایند است . هنگامی که فرد در این جوامع یک حس ذاتی خویش  را از دست می دهد، نگرانی اش افزایش یافته و بنابراین برای آنکه تکیه گاهی بیابد به جست وجوی عقاید تازه می پردازد ص70

·        فرهنگ توده وار  بیانگر وابستگی های متقابل جامعه توده وار و وسایل ارتباط توده ای است. فرهنگ توده وار هنگامی بروز می کند که جامعه کوچک  یعنی گروه ها و افراد گوناگون که ارزش ها و منافع محکم آنها را به هم پیوند داده است  فرسوده شده باشد . بنابراین فرهنگ توده وار از طریق معیارهای تولید انبوه  و قابلیت فروش در بازار قابل شناسایی است. ص70

جبر تکنولوژی

·        دومین مجموعه گزاره ها در موضوع فرهنگ و وسایل ارتباط جمعی به جبر تکنولوژی مربوط میشود این دیدگاه اکنون یکی از محبوب ترین و رایج ترین دیدگاه هایی است که در زمینه ماهیت دگرگونی های فرهنگی و اجتماعی به بحث می پردازند : تمدن نوین، تاریخ اختراعات نوین است . ماشین بخار، ماشین چاپ، تلویزیون و اتومبیل این شرایط تازه رابرای انسان نوین فراهم آورد ه اند. پژوهش و توسعه که زمینه را برای تکنولوژی نوین و در نتیجه برای دگرگونی اجتماعی و فرهنگی مناسب کرده است، مقوله ای خودزا می باشد. ص71

·        مکتب معتقد به جبر تکنولوژی در دهه 1960 در بحث های مربوط به فرهنگ و وسایل ارتباط جمعی خود را در آثار مارشال مک لوهان نشان داد. این مکتب ابتدا در آمریکای شمالی و سپس در اروپای غربی سر بر آورد.ص72

·        مارشال مک لوهان با تعمیم آثار انیس  چنین اظهارنظر کرد که وسایلی که واژ ه ها بر روی آنان نوشته می شوند، از خود واژ ه ها با ارزش ترند. لوهان در حقیقت به نظریه انیس  صراحت بخشید : رسانه همان پیام است. ص73

·         اگرچه لوهان و انیس هر دو رسانه های ارتباطی را در کانون نظرات خود قرار می دهند، اما در مورد چگونگی تأ ثیرگذاری رسانه ها بر افراد و فرهنگ اختلاف نظر دارند. در حالی که انیس معتقد بود که رسانه های ارتباطی عمدتاً بر سازمان اجتماعی اثر می گذارند، لوهان بر این باور بود که تأثیر اصلی رسانه ها بر سازمان حسی و فکری  است. بنابراین هنر و تکنولوژ ی ادامه انسان می شوند ص73

·        مکتب معتقد به جبر تکنولوژی در بحث فرهنگ وسایل ارتباط جمعی و به ویژه نظرات و وسایل روش شناسی مک لوهان به شدت از طرف فرهنگ گرایان، نظریه پردازان غربی وسایل ارتباط جمعی و از سوی نئومارکسیست ها نئو مارکسیست های غیرغربی مورد حمله و انتقاد قرار گرفته است. ص73

نظریه اقتصاد سیاسی

·        نظریه اقتصاد سیاسی سومین نظریه مطرح در قبال فرهنگ و وسایل ارتباط جمعی است . نئومارکسیست ها، چپ جدید و کسانیکه نسبت به جامعه دیدگاهی سوسیالیستی دارند، حامیان این نظریه را تشکیل می دهند. به طور کلی نظریه اقتصاد سیاسی ذاتاً یک استراتژی سوسیالیستی است. ص73

·        در تئوری سه گانه، مثلث فرهنگ توده وار، وسایل ارتباط توده ای و جامعه توده وار یک جریان بسته را تشکیل می دهند،رسانه های ارتباط توده ای، والدین فرهنگ توده وارند، فرهنگ توده وار فرزند ارتباطات توده ای و وسایل ارتباط توده ای از متن جامعه توده وار زاده شده اند. نظریه اقتصاد سیاسی این دایره بسته را مورد سؤال قرار می دهد و این پنداشت را مطرح می سازد که رسانه های ارتباط توده ای آنقدرها هم باعث فرهنگ توده وار و ابزار شکل دادن به آن نیستند، آنها مجاری انتقال محتوای فرهنگی هستند  محتوایی که مستقل از آن رسانه ها شکل گرفته است محتوایی که قبلاً سلول های ساختار اجتماعی که شکل توده را به خود گرفته، پر کرده است. ص73

·        تصویری که نظریه پردازان توسعه از جامعه توده وار ارائه می کنند، (اگر نه تماماً از نگرش پروتستانی به جامعه ) حد اقل ازدکترین اقتصادی اقتصاد آزاد  گرفته شده است . اما نظریه پردازان اقتصادی سیاسی اکثر دیدگاه های خود را از دیدگاه مارکسیستی تولید  گرفته اند ص 74

·       
 نظریه پردازان نظریه اقتصاد سیاسی از پایین به فرایند می نگرند تا توده ها بتوانند از طریق بازفرست به ماشین سیاسی و اقتصادی در تولید وتوزیع پیام های فرهنگی مشارکت جویند در حالی که نظریه به اصطلاح جامعه توده وار، بیان از خودبیگانگی، درجامعه معاصر است، نظریه اقتصاد سیاسی با این فرایند از جنبه مثبت تری برخورد می کند. ص74

·        مکتب فرانکفورت یکی از نخستین تحلیل های سیاسی  اقتصادی از رسانه ها و فرهنگ را در چهارچوب عام جامعه سرمایه داری به عمل آورد ص74

·        نظریه پردازان اقتصادسیاسی، تحلیل خود از فرهنگ و وسایل ارتباط جمعی را بر این پایه قرار می دهند که نظرات حاکم بر جامعه، نظرات طبقه حاکمند و طبقه ای که به مثابه قدرت مادی حاکم بر جامعه حضور دارد، قدرت فرهنگی و معنوی حاکم نیز هست . بنابراین،چنین نظریه پردازانی بر ساختارهای پایه ای و بنیان های اقتصادی جامعه تأکید می کنند. از نظر جبرگرایان نظریه اقتصاد سیاسی،دلیل برتری فزاینده عوامل موجود در فرهنگ کل جامعه که به همگانی های کلان اجتماعی تبدیل شده است، بر عواملی که هنوزدر معرض تبدیل شدن به خرده فرهنگ های متنوع است، همین بنیان های اقتصادی است.  ص75

پژوهش های فرهنگی و فرانوگرایی

·        عده ای از نویسندگان نئومارکسیست و نویسندگانی که در زمینه اقتصاد سیاسی، قلم زده اند، از زاویه دیگری و با استفاده ازمفاهیمی مانند انسان شناسی فرهنگی، علم کلاسیک تشریح، نشان هشناسی زیبایی شناسی و نقد ادبی با مسئله برخورد کرده اند ص75

·        .نمایندگان این روش که به مکتب پژوهشهای فرهنگی انگلیس تعلق داردند، ریموند ویلیامز و استوارت هال هستند. این دو نفر مطالعات فرهنگی را با جنبه های پژوهش منتقدانه در هم آمیخته اند. هال و همکارانش در مرکز مطالعا ت فرهنگی معاصر  وابسته به دانشگاه بیرمنگام، معتقدند ارتباطات نه فرآورده رسانه ها ونه فرآورده ای برای رسانه ها است . ارتباطات از نظر این عده مشتمل بر طیف وسیعی از نمودهای فرهنگی و مظاهر زندگی روزمره است  مانند آموزش، مذهب محاوره روزانه و ورزش ص75

·         این نظریه پردازان توجه خود را بر فرهنگ دیرینه و به ویژه برجنبه های فرهنگ طبقه کارگر (توده) متمرکز می کنند، حال آنکه توجه اولیه نویسندگان مکتب منتقدانه، نظیر ادورنو، هورخیمر وبنیامین بر فرهنگ نخبگان (برتر) متمرکز است . این نگرش به بروز بنیامین بر فرهنگ نخبگان (برتر) متمرکز است. ص75

·        این نگرش به بروز چهارچوبی انجامید که در آن نقش تکنولوژی ارتباطی و نظام های رسانه ای به ویژه در دهه 1970 ، بررسی می شد. از دیدگاه هال وسایل ارتباط جمعی ضمن ایجاد چهارچوب فرهنگ توده وار، مهم ترین ابزارهای سرمایه داری قرن بیستم برای حفظسرکردگی عقیدتی نیز هست.ص76

·        نظریه موسوم به فرانوگرایی و یا فراساختارگرایی که همچون یک همتای برجسته در قلمروهای فلسفه تاریخ و نقد ادبی حضور داشته است، نسبت به تئوری سه گانه، مکتب فکری معتقد به جبر تکنولوژی و الگوی اقتصاد سیاسی، قدیم ی تر است.ص76

·        پیدایش اندیشه فرانوگرایی در بازنگری محدودیت های اگزیستانسیالیسم، در افول پدیده شناسی ساختارگرای مربوط به نظریه منتقدانه  و در محدودیت های آشکار کمیتی تجربه گرا  ریشه دارد . این تفکر در آثار منتقدانی چون ژان بادریلارد، میشل فوکو، ژان فرانسوالیوتارد و گایلزدلیوز و فلیکس گواتاری ارائه شده است. ص76

·        فرانوگرایان و فراساختار گرایان به اقتدار خرد  حمله می کنند، آنها نه تنها از عقلانیت جهان طبیعی و از مشکلات روش شناسانه غلبه بر آن انتقاد می کنند، بلکه مفهوم خود  به مثابه زنده  را نیز زیر سؤال می برند . استدلال آنان حول مسئله شدن  دور می زند.آنها نگران مطالعه ساختارها، نظیر قوانین و الگوها، نیستند . آنها به نیروهای فعال تاریخی که ساختارها راتحمیل و یا دفع می کنند، توجه دارند . ص76

·         ادبیات فرانوگرایی، که عمدتاً یک سنت روشنفکری فرانسوی در علوم اجتماعی است، به قلمرو باطنی فلسفه، زبان و ادبیات متکی است. فرانوگرایی هنگامی مورد قبول محققان مسائل اجتماعی در غرب قرار گرفت و هنگامی توسط آنها به کار گرفته شد که به نظر رسید درصدد تشریح موضوع ها و رویدادهای غیرموسوم ارتباطی معاصر است . ص77

به سوی نظریه همه جانبه و همگرا

·        در تجزیه و تحلیل فرهنگ و وسایل ارتباط جمعی، تغییرات ساختاری رسانه ها باید در نظر گرفته شود زیرا این تغییرات به گسترش، تفکیک و استیلا می انجامد.  گسترش محتوای فرهنگی و دسترسی بخش وسیعی از جامعه به آن، یکی ازپیامدهای مهم توسعه ملی است . در جوامع جدید و به ویژه در کشورهای موسوم به جهان سوم، گسترش آموزش، آشکارترین پیامد است. ص78

·        تفکیک، دومین جنبه تغییر است. اصطلاح وسایل ارتباط جمعی  گمراه کننده است زیرا هم باعث القای محتوای تفکیک نشده  و هم باعث القای مخاطب تفکیک نشده  می شود. ص 78

·        استیلا، سومین جنبه تغییر است . با تفکیک و تخصصی شدن، ظرفیت کارکردی، نظام ارتباطی با پیامدهای استیلا افزایش می یابد. نه تنها یک رسانه می تواند بر رسانه دیگر استیلا یابد، بلکه این استیلا می تواند به تغییرات محتوایی هم منجر شود . یعنی شیوه و محتوای یک نظام می تواند بر نظام دیگر استیلا یابد است، با همان تلقی خاص و یگانه ای که از خود دارد وبا همان نقشی که به گمان خود باید آن را ایفا کند . و این موضوع یکی از مهم ترین جنبه هایی است که در مقوله فرهنگ و وسایل ارتباط جمعی و درتئوری سه گانه و نظریه های مربوط به جبرتکنولوژی نادیده گرفته شده است ص79

·        نظام متمرکز ارتباط جمعی بر جنبه کارکرد ابزاری وسایل ارتباط جمعی بیشتر از زاویه فرهنگی و هنری آن تأکید می کند. این نظام متمرکز، خواه سرمایه داری و خواه سوسیالیستی، روابط میان تولید و توزیع را تقویت و بازسازی می کندو لذا برنامه ریزی برای ایدئولوژی در شکل های فرهنگ توده وار، فرهنگ عامه و فرهنگ خلقی، مهم ترین وظیفه وسایل ارتباطی می شود. ص80

·        آنچه در پی می آید، خلاصه ای از عوامل موجود در ضرورت دستیابی به یک دیدگاه همگرا در زمینه فرهنگ و وسایل ارتباطجمعی است:

1.       بروز فرهنگ جهانی مبتنی بر علم و تکنولوژی

2.       توسعه اقتصادی جهانی و تقسیم کار جدید

3.       احیای مذهب و بروز گرایش به هنجارهای تازه فرهنگی

4.       ظهور کارگزاران فراملی

5.       نقش دولت  مل تها در توسعه ملی

6.       توسعه تکنولوژی های ارتباطی و اطلاع رسانی ص80

چنین نظریه ای در برگیرنده متغیرهای عمده زیر خواهد بود:

1.       تکنولوژی

2.       فرایند تولید

3.       فرایند توزیع

4.       پیام فرهنگی

5.       نظام سیاسی و اقتصادی

6.       نظام فرهنگی و ارزشی ص81

فصل پنجم: سیاست های ارتباطی و برنامه ریزی برای توسعه

·        تلاش های اخیر در زمینه برنامه ریزی توسعه از اهمیت شایانی برخوردار شده است. در حقیقت، استفاده از برنامه ریزی ومدیریت در توسعه به یک حوزه نوظهور در مطالعات مربوط به توسعه تبدیل شده است. ص86

·        سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل (یونسکو) سیاست ارتباطی را این گونه تعریف می کند: مجموعه ای از اصول و هنجارها که برای راهبردی رفتار نظام های ارتباطی به وجود آمده اند. ص87

·         سیاست های ارتباطی را به این صورت تعریف خواهیم کرد: اصول سیستماتیک نهادینه شده، هنجارها و رفتارهای هایی که از طریق مکانیزم های قانونی و حقوقی و یا از طریق استنباط تاریخی به وجود آمده است تا شکلگیری، توزیع و کنترل ارتباطات در هر دو جنبه انسانی و تکنولوژیک را راهبری کند. ص87

·         سیاست های ارتباطی (یا فقدان چنین سیاست هایی) بیانگر رفتار حاکم فرهنگی، سیاسی و اقتصادی یک نظام مفروض است. ازسوی دیگر، برنامه ریزی ارتباطی بر استراتژی ها و عملکردهای خاص و عام مربوط به هد فهای کوتاه مدت و درازمدت سیاست مورد نظر، در راستای اجرا و اتمام آن اهداف، دلالت می کند. ص87

استراتژی ها و نگرش ها

·        بررسی ادبیات و نهادهای دست اندرکار برنامه ریزی و سیاست گذاری ارتباطی برخوردهای پژوهشی زیر را مشخص میسازد:

1.       برنامه ریزی دراز مدت با هدف توزیع عادلانه تر قدرت ارتباطی در آینده جامعه.

2.       برنامه ریزی همه سونگر برای بررسی همه جنبه های نظام ارتباطی در چهارچوب گسترده تر اجتماعی  سیاسی جامعه.

3.       ارتباطات حامی توسعه برای ترغیب مشارکت جریان های ذی نفع در یک پروژه و ضمانت اجرای موفقیت آمیز آن.

4.       ارزیابی و انتقال تکنولوژی، به ویژه نوآوری های ارتباطات ماهواره ای، تلویزیون سیمی و شبکه های کامپیوتری دوربرد.

5.       نظارت و مقررات و پیامدهای حقوقی و نهادی آن.

6.       نگرش های هنجاری و هدف گرا که در آنها مشی برنامه اطلاعاتی در زمینه رشد دیدگا ههای سیاسی و فرهنگی مردم یک نقش فعال است. رشد دیدگاه ها از طریق برنامه های جایگزین ومنتقدانه علمی می شود.

7.       اقتصاد اطلاعات و آن تعیین سهم بخش اطلاع رسانی اقتصاد در رشد همه جانبه اقتصادی است.

8.       نگرش همگرا به یک روش شناسی فراگیر و یکپارچه ص88

نگرش های تکنولوژیک و نهادی

·        اکثر آثار، پژوهش ها و دستورالعمل هایی که درباره برنامه ریزی و سیاست گذاری ارتباطی وجود دارد، در دو قلمرو متمرکز شده است: میانجیگری تکنولوژی و ترتیبات نهادی. ص90

·        پژوهشگران این موضوع را پذیرفته اند که سیاست ارتباطی کاربرد تئوری در پیشبرد هدفهای نظام است. سیاست ارتباطی مشخص به برنامه ریزی ها و استراتژی های ارتباطی جهت میدهد. ص91

·        برنامه ریزان توسعه باید با منافع موجود کار کنند (عمدتاً در ارتباط با سیاستهای وضع شده در سطح سازمان) یا با منابعی که می توان به طرزی واقع بینانه آنها را در چهارچوب محدودیت های مالی و زمانی احیا کرد. در این حالت، قابلیت استفاده از منابع به عنوان عاملی برای شکل دادن به برنام هریزی ارتباطی اهمیت می یابد ص91

·        ارزیابی منابع یک مؤلفه حساس در فرایند برنامه ریزی است که علاوه بر شناخت و برآورد، ارزیابی توزیع، توزیع دوباره منابع و گسترش این منابع را در برم یگیرد. منابع ارتباطی موجود را می توان به سه مقوله تقسیم کرد:

1.       ارتباطات سنتی و کنش های متقابل بین فردی

2.       وسایل ارتباط جمعی سنتی و ارتباطات دوربرد

3.       تکنولوژی برتر و کاربردهای فضایی آن ص91

·        تکنولوژی اطلاعات در بسیاری از کشورها قدرتمندترین منبع به حساب میآید، منبعی که هر چه از آن استفاده شود، تهی نخواهد شد. سیاست گذاری در جهان سوم جبراً تحت تأثیر نیروهایی است که در خارج از سطح ملی قرار دارند. نفوذ سیاسی  اقتصادی و دیپلماتیک، یک نفوذآشکار است، اما تأثیر سازمان های خصوصی بر روند تصمیم گیری های دولت یک نفوذ مهم تر است. ص92

·        پس از سیاست گذاری، مراحل برنامه ریزی آغاز می شود. برای برنامه ریزی دو مرحله وجود دارد: راهبردی و اجرایی. ص92

·        پس از سیاست گذاری و برنامه ریزی، برنامه ریزان وارد مرحله اجرایی می شوند، مرحله ای که در بین پروژه ها سازماندهی، اجرا و هماهنگ میشوند. طی چند سال گذشته تأکید ادبیات توسعه به طور فزاینده برجنبه مدیریت پروژ  ها بوده است ص93

·        ارزیابی و برآورد برای ادغام تغییرات ناشی از کسب تجربه در سایر مراحل، گام نهایی را در مرحله برنامه ریزی اجرایی تشکیل می دهد.می گیرند، داده شود. ص93

·        اگرچه مرحله های سیاست گذاری، برنامه ریزی راهبردی و برنامه ریزی اجرایی را به مثابه سه مرحله مجزا از یکدیگر مشخص کردیم، اما باید بدانیم که در فرایند پویای توسعه ارتباطی این سه مرحله با یکدیگر تداخل می کنند و با هم ارتباط می یابند. ص94

·        با این همه، بدیهی است که فرایندهای سیاست گذاری و برنامه ریزی در خلأ متحقق نمی شود، این فرایندها تحت نفوذ وتأثیر چند عامل قرار می گیرند که میدلتون چهار مورد آنها را که برای برنامه ریزان توسعه از اهمیت برخوردارند، شناسایی کرده است:

1.       انگاره اجتماعی

2.       جنبه نظام

3.       هدف های ارتباطی

4.       منابع ارتباطی         

·        این چهار عامل که بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند، بر سیاست گذاری و برنامه ریزی توسعه ارتباطی هم اثر گذارند. این چهار عامل روی هم رفته چهارچوب برنامه ریزان را تعیین می کنند. ص94

نگرش همگرا به سیاست گذاری و برنامه ریزی ارتباطی

·        نگرش همگرا به سیاست گذاری و برنامه ریزی ارتباطی در مقایسه با چهارچوبهای مبتنی بر تکنولوژی و نهاد، در قلمرووسیع تری عمل می کند. باید بگوییم که هیچ بخش نظام ارتباطی نمی تواند به تنهایی عمل کند. هر بخش نظام ارتباطی هم به فرایند شکل گیری (تولید) و هم به فرایند توزیع پیام (اشاعه و استفاده از آن)وابسته است. ص98

·        واژه همگرایی  در اینجا در بستر کلی همگرایی اجتماعی، ملی و اجتماع محلی به کار می رود و این کاربرد بااستفاده از ادغام شونده تکنولوژی ها و سخت افزارهای گوناگون ارتباطی که در پاره ای از پژوهش های مربوطه به سیاست گذاری و برنامه ریزی از آن نام برده میشود، متفاوت است. بنابراین دیدگاه همگرایانه به مسایل سیاست گذاری و برنامه ریزی ارتباطی،توجه خود را به روابط نهادهای اقتصادی، سیاسی و همچنین فرهنگی و ارتباطی جامعه معطوف میکند. بر طبق نظر مولانا  این دیدگاه حاوی نکات زیر است:

·        فرایند ارتباط به دو مرحله ویژه تولید و توزیع تقسیم میشود. هر یک از این مراحل هم به نوبه خود به دو مرحله تقسیم می شوند. در مرحله تولید، منبع یا منابعی که از طریق نهادها، گرو هها، افرد و سایر مجاری، جریانهای اطلاعات را به وجودمی آورند، تجزیه و تحلیل میشوند. در این مرحله، فرایند و ایجاد پیامها از سطح کنونی تحلیل به سطح کارگزاران سیاسی،اقتصادی و فرهنگی، که مقدمات اطلاعات را فراهم می کنند منتقل می شود، در مراحل توزیع، سیاست گذاران و برنامه ریزان ارتباطی باید جریان اطلاعات را در نظر بگیرند. ص99

·         جریان اطلاعات فراتر از صرف ارسال پیام به مخاطب است، بایدفرایندهای جذب، بومی شدن، نحوه و کاربرد پیام ها  در هر جامعه مفروض را نیز در نظر گرفت. بنابراین یک پژوهش همهسونگر ارتباطی و اطلاعاتی باید بررسی دقیق سازه های موجود در هر چهار روند را هدف قرار دهد: الف. منبع، ب. فرایندتولید، ج. فرایند توزیع، د. فرایند کاربرد. ص99

·        به سبب توسعه تکنولوژی نوین ارتباطی نقش نظام های مبتنی بر دولت  ملت و رشدفزاینده کارگزاران فراملی و افراد و گروه های ملی ذی نفع، فرایندهای توزیع و کاربرد به مهم ترین بخش های سیاست گذاری وبرنامه ریزی ارتباطی تبدیل شده است. ص99

هشت عامل یا متغیر گسترده در هر مرحله تولید و توزیع مشخص شده است:

1.          انواع مالکیت.

2.          انواع کنترل.

الف. کنترل واقعی داخلی.

ب. کنترل ادراکی داخلی.

ج. کنترل واقعی خارجی.

د. کنترل ادراکی خارجی.

3.          منابع اجرا.

4.          گرایش درآمد و سرمایه

5.          پیچیده گی بورکراسی رسانه ها.

6.          هدف ادراکی

7.          پیام ها.

8.          انواع محتوا ص99 تا 101

·        مجاری نوین ارتباطی متکی به تکنولوژی، از مجاری ارتباطی سنتی و بومی که در فرهنگ و جامعه ریشه دارد ، جدا نشده است ص101

·       
.نگرش به ارتباطات به مثابه یک کل همگرا، تفکر معتقد به جبر تکنولوژی را که بر برنامه ریزی و سیاست گذاری ارتباطی تأکید می ورزد، به چالش فرا می خواند، با این همه، این دیدگاه با توجه به اهداف توسعه و نیازهای ارتباطی، و با توجه به توزیع منافع سیاسی و اقتصادی، بر اهمیت نوآوری تکنولوژی نوین تأکید می کند. ص101


  • سید حسن موسوی فرد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی